اما جامعه با این افراد چگونه برخورد میکند؟ چند نفر را میشناسید که همه تلاششان را میکنند که جراحی بینی، گونه، لب یا... خود را مخفی کنند؟ مسئله این است که نحوه برخورد جامعه باعث میشود کسانی که به هر دلیل این کار را میکنند سعی در مخفی کردن ماجرا کنند؛ شاید میترسند جامعه با نگاهش، پیشداوریاش یا هر کلیشه روانی و اجتماعی دیگر آنها را طرد کند.
بین نحوه برداشت و برخورد اجتماعی و تحقیقاتی که روی افرادی که جراحی پلاستیک انجام میدهند و کشف دلایل اقدام به جراحی در داخل و خارج از کشور تفاوت زیادی وجود دارد. درحالیکه تحقیقات کشورهای دیگر از انگیزههای فردی و برای کاملا عادی شدن چهره سخن به میان میآورند، تحقیقات داخل، این افراد را با اختلالات روانی، اجتماعی و... معرفی میکنند.
در گزارش زیر که براساس تحقیق پروانه زاهدی فر، عضو انجمن جامعهشناسی ایران است تلاش شده تا موضوع جراحی زیبایی در رسانهها و تحقیقات موجود در دو حوزه روانشناسی روانپزشکی و علوم اجتماعی واکاوی شود.
سابقه جراحی زیبایی به قبل از میلاد مسیح برمیگردد اما این روزها در همه دنیا فراگیر شدهاست. براساس آماری که انجمن جراحی پلاستیک آمریکا ارائه کردهاست 80درصد از جراحیهای سال1999 را زنان انجام میدادند اما روز به روز بر تعداد مردانی که با اعمالی چون بوتاکس، کاشت مو و جراحی بینی میخواهند خود را زیبا کنند افزوده میشود.
در بین زنان، جوانتر بهنظر رسیدن و رفع حالات افتادگی و در بین مردان دلایل وابسته به کار و رقابت طلبی بیشترین و عامل عمل جراحی بینی است. تحقیق هریس و همکاران در سال2001 نشان داده است که در انگلستان از حدود 20سالگی نگرانی نسبت به وضعیت ظاهری شروع میشود. عوامل نگرانکننده زنها بهترتیب وزن، بینی، سینهها و شکم و برای مردان بینی، پوست و مو است.
در ایران هم جراحی پلاستیک با حضور 7 نفر از جراحان فوق تخصص در حدود 50سال پیش شروع شد. تعداد متخصصان این رشته تاکنون به حدود 150نفر رسیده است. گرایش زیاد مردم به انجام چنین جراحیهایی با تعداد کم جراحان پلاستیک باعث شده پزشکانی از رشتههای دیگر نیز این عملها را انجام دهند؛ در نتیجه مشکلات و شکایات از قصورهای پزشکی روبه افزایش گذاشته بهطوری که براساس تحقیق میراکبری، از همه شکایات قصور پزشکی که در سالهای73 تا75 بررسی شده (120 مورد)،79درصد شکایت از جراحان حلق و بینی به دلیل جراحی بینی بوده است. مجموع این عوامل باعث بزرگنمایی مسئله در رسانهها بهعنوان یک مسئله اجتماعی شده است. با نگاهی به تحقیقهای اخیر میتوان نتیجه گرفت که پژوهشگران هم با همان نگاه رسانهها به مسئله نگاه کردهاند.
یافتههای تحقیقات صورت گرفته در مورد انگیزه جراحی زیبایی در کشورهای دیگر با ایران متفاوت است. بهطور مثال تحقیق کتی دیویث نشان میدهد که اعمال جراحی بهعنوان راه حلی صرفا برای رسیدن به قیافه معمولی صورت میگیرد. یافتههای پژوهشی دیگر در سال2000 نیز نشان میدهد که جراحی به زنان فرصتی میدهد تا با وجود خطرات آن بدنهای خود را به شکلی بازسازی کنند که بهصورت معمولی دربیایند.
پروانه زاهدی فر در اینباره میگوید: تصویری که در رسانههای ایران از این زنان معرفی شده تصویری کلیشهای است و در آن غالبا زنان پولدار و نازیبا با برچسبهای رفتاری مقلد، غربزده، دارای اختلالات روانی و الگوهای شخصیتی غیرمعمولی دست به این کار میزنند. به همین دلیل زنان در بسیاری از موارد درتلاشند که اعمال خود را مخفی کنند.
در رسانهها
در بررسی عناوین و محتوای رسانهها در فاصله سالهای79 تا 87 نتایج قابل توجهی به دست آمده است.
معمولا در رسانهها جذابترین بخش مطلب در تیتر و سپس در پاراگراف اول ارائه میشود. بنابراین در بررسی عناوین مقالات رسانهها، مثبت یا منفی بودن تأثیر تیتر مورد توجه قرار نمیگیرد و بیشتر به این موضوع اهمیت میدهند که چه چیز بیشترین خواننده را جذب میکند.
براساس تحقیق پروانه زاهدیفر بزرگنمایی مسئله در مقالات به دو قسمت تقسیم شده؛ دسته اول عناوینی بودند که تنفر، انزجار و تحقیر از اعمال جراحی زیبایی در آن احساس میشد. از جمله این عناوین میتوان به پینوکیو در کلینیک فرشته مهربان، بینی یک میلیون تومانی، زیبایی به زور تیغ جراحی و... اشاره کرد.
این تیترها از تفسیر اعمال جراحی در زنان جوان شروع شده و تا داوری در مورد افراد مسن و مردانی که این اعمال را انجام میدهند ادامه مییابد؛ مانند بینی سالمندان ایرانی هم زیر تیغ جراحی، مردان متقاضی اعمال جراحی دچار اختلالات رفتاری هستند و... . در این میان روزنامهها با گرایشهای سیاسی مختلف از اتفاق نظر برخوردارند.
به اعتقاد این عضو انجمن جامعهشناسی این مسئله سکهای دو رو است؛ یک روی آن استهزاء کسانی است که عمل جراحی انجام میدهند و روی دیگر آن زیر سؤال بردن مهارت جراحان اعم از جراحان پلاستیک و متخصصان سایر رشتههاست.
دسته دوم عناوین با محتوای پیشنهاد، توصیه و هشدار منتشر شدهاند. این دسته از عناوین روزنامهها شامل مواردی چون صورت بینقص خود را بیجهت به دست جراح پلاستیک نسپرید، تبلیغات فریبنده و کابوس زیبایی، سه هزار جراح پلاستیک فاقد مجوز قانونیاند، هر روز دو نفر زیر تیغ جراحی جان میدهند و... میشود.
بررسی عناوین روزنامهها نشان میدهد که تفکر قالبی و کلیشهای رسانهها به نوعی بهدنبال ایجاد رابطهبین گسترش و تداوم جراحی پلاستیک و پیامدهای ناگوار آن برای جامعه است.
محتوای مقالات با توجه به فرد اظهارنظرکننده به دو دسته متخصصان حوزههای مختلف (جراحان پلاستیک، گوش و حلق و بینی، روانشناسان، نمایندگان عضو کمیسیون بهداشت مجلس) و افراد عادی تقسیم شده است.
خود جراحان معتقدند که ایران کشوری صاحب سبک است و جراحان ایرانی به متخصصان خارجی مخصوصا در بین کشورهای حوزه خلیجفارس ترجیح داده میشوند. آنها در مورد مشکلات این عمل در ایران میگویند که ورود پزشکان غیرمتخصص بهدلیل درآمدزایی این رشته مشکلاتی ایجاد کرده و در نتیجه جراحی پلاستیک رتبه سوم در بین شکایات پزشکی را بهخود اختصاص داده است. عوام فریبی توسط پزشکان غیرمتخصص برای جلب مشتری بیشتر، مشکل دیگری است که این پزشکان دارند. سازمان نظام پزشکی هم نقش انفعالی دارد و نظارت خود را بهخوبی انجام نمیدهد.
بهنظر جراحان پلاستیک، افراد برای رفع نقایص و ناراحتیهای جسمانی و روانی، حس زیبایی شناسی ایرانیها، بهبود کیفیت زندگی وگرایش فطری انسان به زندگی سراغ جراحی میروند و تنها 10تا15درصد به احتمال چشم و هم چشمی این عمل را انجام دادهاند.
براساس تحلیل محتوای رسانههای این محقق، متخصصان گوش و حلق و بینی با وجود اینکه بیشترین اعمال جراحی را انجام میدهند معتقدند که اینگونه جراحیهای غیرضروری رو به افزایش است و مراجعان (مردها و مسنها) اختلالات روانی دارند. به همین دلیل پیشنهادهایشان به همین مسئله برمیگردد و معتقدند که باید محدودیتی صورت بگیرد که فقط کسانی که در تصادفات آسیب دیدهاند یا مشکلات ژنتیک یا مادرزادی دارند بتوانند جراحی کنند. ضمن اینکه این افراد باید قبل از جراحی تحت مشاوره روانشناسی قرار بگیرند.
در بین روانشناسان نیز این اعتقاد وجود دارد که افراد بیشتر با دلایل فردگرایانه مانند کمبود اعتماد به نفس و ضعف شخصیت دست به چنین اعمالی میزنند. در کنار این، دلایل اجتماعی و فرهنگی مانند چشم و هم چشمی، وجود فضاهای مجازی و بیهویتشدن آدمها، نیازهای کاذب و الگوگیری از هنرپیشهها وجود دارد. در میان این دلایل زنان علت دیگری نیز دارند آنها میگویند که چون خانمها نمیتوانند با مو زیبانمایی کنند، با جراحی بینی و صورت نواقص خود را میپوشانند.
اظهارنظرهای عامیانه نیز در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است. این اظهارنظرها در زیاد بودن تعداد اعمال جراحی با متخصصان مشترک است اما این افراد معتقدند که روزی دو نفر بر اثر جراحی غیرضروری میمیرند. بهنظر این افراد مدگرایی باعث افزایش روند جراحی زیبایی شدهاست.
در تحقیقات
در حوزه پایاننامههای دو گروه کارشناسی ارشد و دکتری رشتههای روانشناسی و روانپزشکی عناوین، خود نشاندهنده پیش داوری محققان است.
برخی از این عناوین شامل بررسی فراوانی اختلال وسواسی – جبری در متقاضیان اعمال جراحی، وضعیت سلامت روانی و خود پندار با تقاضای رینوپلاستی، بررسی الگوهای شخصیتی ( وابسته، خودشیفته، ضداجتماعی، وسواسی، پرخاشگر)، ویژگیهای شخصیتی و اختلالات روانی و... بین متقاضیان جراحی زیبایی دیده میشود.
پروانه زاهدی میگوید: در محتوای این پایاننامهها نیز اوضاع بر همین منوال است. همه فرضیات پژوهشها میخواهند بین عمل جراحی با عوامل فردی بهویژه اختلالات روانی ارتباط برقرار کنند. اکثر تحقیقات با روش توصیفی انجام شدهاند، جامعه آماری آنها شامل نمونههایی در دسترس از زنان و دخترانی است که عمل زیبایی کردهاند.
شرایط این تحقیقات بهگونهای است که نمیتوان به آنها کاملا استناد کرد.وی میگوید: یافتههای این پژوهشها با هم اختلافات فاحشی دارد. قلعهبندی در تحقیقش به این نتیجه رسیده که 33درصد شخصیت وسواسی، 33درصد خودشیفته و 23درصد وابسته، 3/3درصد اسکیزوئید و... دارند و بهنظرش هر کسی که عمل جراحی زیبایی انجام میدهد یک اختلال روانی دارد. مدبرنیا عکس این نتایج را به دست آورده است. از 120 نفر فقط 7 درصد دارای اختلال روانی بودند. جزایری نیز در تحقیقش به این نتیجه رسیده که در دو دسته، تفاوت معناداری وجود ندارد.
در این تحقیقات فقط به عوامل فردی توجه شده است بهطوری که در بخش نتیجهگیری تحقیقات محققان آوردهاند که باید به عوامل اجتماعی، فرهنگی، بومشناختی و نقش بیتردید تبلیغات نیز اهمیت داد چرا که متغیرهای فردی قادر به تحلیل این کنش نیست.
در پژوهشهای حوزه علوم اجتماعی نیز رویه همین گونه است. در پایاننامههای دکتری و ارشد دو تحقیق با عنوانهای زنان و فرهنگ بدن، عوامل مؤثر بر گرایش زنان به جراحی زیبایی (فرزانه 85) و فرهنگ و زیبایی با تکیه بر جراحی زیبایی (بهزادیان) صورت گرفته است.
در این تحقیقات مسائل فرهنگی مؤثر بر جراحیها بررسی شده است. فرضیات هم حول محور تصور ذهنی از بدن با فشارهای هنجاری موجود، عوامل اقتصادی اجتماعی و فرهنگی میچرخد. در روششناسی هم از روش کیفی و هم کمی استفاده شدهاست و زنان و مردانی که حداقل یکبار جراحی کردهاندمورد بررسی قرار گرفتهاند.
در هر دو تحقیق اصلیترین عامل روی آوردن افراد برای جراحی رفع نقص و ایراد در ظاهر است. این افراد بعد از طی مراحل مختلف به این نتیجه رسیدهاند که باید جراحی کنند. رضایت از خود اهمیت بیشتری دارد. آنها بهدنبال این بودهاند که با جراحی فرصتهای از دست رفته را به دست بیاورند.
گروهی حتی با وجود مخالفت خانواده این کار را میکنند. این نشان میدهد که این عمل کنش آگاهانه است.
براساس تحقیقات علوم اجتماعی برخی از افراد معتقدند برخی زنان هویت وابسته به مردان دارند؛ اگر مرد از او بخواهد زیبا شود او این کار را میکند. البته بخشی از آنها معتقدند که جراحی در بهبود روابط زناشوییشان نقش داشته است.
براساس این تحقیقات در جامعه ما پیری و سالمندی ارزشمند نیست، چشم و هم چشمی و بیکاری نیز میتواند باعث رواج جراحی زیبایی شود. در کشور ما بیش از رفتار و تحصیلات و کمالات فردی، زیبایی ظاهری اهمیت دارد. اعمال جراحی راهی است برای بازگشتن به شرایط قبل از نقص (مانند زایمان).در دو تحقیقی که به تحلیل جراحی زیبایی پرداخته شده است ضمن اشاره به مخالفان و موافقان جراحی به نکته جالبی اشاره میکنند و آن اینکه اصلیترین عامل جراحی زیبایی در زنان خود و انگیزههای فردی و درونی است درحالیکه مردان بیشتر با تشویق دوستان اقدام به جراحی میکنند.
پروانه زاهدی فر معتقد است که این مجموعه باعث شده که در بحث جراحی پلاستیک بزرگنمایی شود. در رسانهها با هدف کاهش تمایل افراد دیگر برای اینگونه اعمال مقالاتی نوشته شد که با تحقیر و تمسخر، این قشر را نشانه رفتند.
پیامد کار رسانهها روی محققان تأثیر خود را گذاشت تا با همان تفکر قالبی و از پیش تعیین شده، علوم رفتاری تأیید کنند که این افراد اختلالات رفتاری دارند و علوم اجتماعی هم از این افراد قربانیانی منفعل ساخت درحالیکه در خارج از کشور تحقیقات نشان داده که زنان و مردان برای معمولی شدن این کار را میکنند و نیاز کاذب و چشم و هم چشمی تأثیری ندارد.
به همین دلیل تصویری که ما داریم تصویر کلیشهای است درحالیکه ما اگر این تصویر را بشکنیم بهتر وضعیت افراد را درک میکنیم و از طرد افرادی که بهدلیل همین نگاه منفی اعمال خود را مخفی میکنند جلوگیری میشود.